تسک وتنایی تِ به، زاری و شیون بونی
بهتره تا تی درده ، فلان کسَیْ بدونی
تا تی دیمان می موسون ،سُرخا نوبویْ نبیشته
درازلافنداکون ، تی گاوه سرنوشته
عجب کلنگی بزه ، زمانه می زمینه
وقتی ندانی(نداری)هیچکس،تی احواله نگینه
هرچی ببی خوش آواز ، هَندِه هو کولکافیسی
شانس نداشتی آخر، غوصّه میان بپیسّی
هیچکسه انتظار ، ندار تی دسه بَیْری
خودت تِ بَکّی ویریس،تا بوتونی پرَیْری
بال و پره بازَکون،ویریس بشو آسمان
اَنقده او جور بگرد ، ببو آلوغِ زمان
برگردان:
تک وتنها برای خودت شیون وزاری کنی
بهتراست از اینکه درد ترا هرکسی بداند
تاگونه های تو مثل گونه های من سرخ و کباب نشده
طناب گاو سرنوشت خودت را بلند کن(توضیح:درگیلان پس از درو شالی گاوها را میان مزارع ،جهت چرا می بندند وبه خاطر اینکه گاو از مساحت بیشتری(آزادی عمل) برای چرا برخوردار شود،طناب بسیار بلندی برای اینکار در نظر می گیرند.)
زمانه عجب کلنگی به زمین من زده است!
وقتی ندار و فقیر باشی ، هیچکس احوالی از تو نمی پرسد
هر قدر خوش آواز باشی بازهم همان چرخریسکی(توضیح:موضوع بسیاردردناکی که خود درسالهای کودکی شاهد بودم و هیچوقت از ذهنم پاک نمی شود مربوط به همین پرنده است.چرخریسک پرنده ایست بسیار زیبا وخوش آواز که علیرغم زیبایی و آواز خوش از بدنامی برخوردار بوده تا آنجا که در کودکی مشاهده کردم که بعضی از افراد مبادرت به آتش زدن این پرنده زیبا نمودند)
شانس نداشتی و میان غم و غصه پوسیدی
از هیچکس انتظار نداشته باش که دستگیر تو باشد
خودت آنقدربیُفت و بلند شو ،تا بتوانی پرواز کنی
بال و پرت را باز کن و به آسمان برو
آنقدر آن بالا بگرد تا عقاب زمانه شوی
(تسک و تنایی=تک وتنها) (دیمان:دیم=گونه)(لافند=طناب)(کولکافیس=چرخریسک)(بپیسی+پوسیدی) (بَکّی=بیفت)(ویریس=بلندشو)(جُر=بالا)(آلوغ=عقاب)(هَندِه=باز هم)